سید ابوالقاسم خوئی (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش/ ۱۳۱۷-۱۴۱۳ق)، مرجع تقلید شیعه، فقیه، اصولی مبرِّز و رجالی صاحبنام معاصر و دارای آثاری برجسته در فقه، اصول، رجال و علوم قرآنی بود. شاخصترین و تأثیرگذارترین استادان ایشان به گفته خود او، ملافتحاللّه شریعت اصفهانی، مهدی مازندرانی، آقاضیاءالدین عراقی، محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی و محمدحسین نائینی بودهاند. بسیاری از عالمان طراز اول نجف، از جمله علمای مذکور اجتهاد خویی را تأیید و پس از درگذشت آیتاللّه بروجردی مرجعیت او بهطور جدّی مطرح و پس از درگذشت آیتاللّه حکیم، ایشان مرجع برتر شناخته شد.
خویی از سالهای نخست تحصیل به تدریس نیز اهتمام فراوان داشت و مدرّس عالیرتبه حوزه علمیه نجف شد و حدود شصت سال این کرسی را در اختیار و در این مدت چند دوره اصول فقه و یک دوره کامل ابواب فقهی را تدریس کرد که امری نادر است. وی در مبانی اصول فقه امامیه دگرگونیهایی پدید آورد و در این عرصه علاوه بر تبیین، تقویت و گسترش برخی از دیدگاههای استادانش یا اصولیان پیشین، با ابتکار خود به نظریات نوینی دست یافت. از آیتاللّه خویی آثار متعددی در حوزههای گوناگون، بهویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است. معجم رجال الحدیث، البیان فی تفسیر القرآن، منهاج الصالحین، نفحات الاعجاز، مستند العروة الوثقی و … از جمله این آثاراند.
آیتالله خویی
برخی از ویژگیهای اخلاقی آیتاللّه خویی را، علاوه بر زندگی ساده و بیآلایش و رعایت زی طلبگی چنین برشمردهاند: بردباری، تواضع، احترام گذاشتن به مراجعهکنندگان، پیشی گرفتن در سلام کردن، تکریم بزرگان و عالمان، بهویژه مراجع تقلید معاصرش. خویی به تبلیغ دین، ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت میداد؛ ازاینرو خدمات اجتماعی وی گسترده بود و مؤسسات خیریه زیادی در کشورهای مختلف به یادگار گذاشت.
ایشان در رابطه با حکومت پهلوی و اقدامات آن بر علیه علما، مراجع و مردم، در حمایت از مردم و مراجع تقلید بیانیههایی علیه حکومت صادر مینمود. او پس از پیروزی انقلاب نیز همین موضع را حفظ کرد، چنانکه در جریان همهپرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۵۸، مردم را به شرکت در همهپرسی و رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند. در جنگ عراق با ایران، نیز بهرغم فشار شدید دولت عراق، ایستادگی کرد و کمترین حمایتی از آنان نکرد و همواره در مقابل حکومت بعث ایستادگی مینمود.
